واژه کشاورزی دقیق (Precision Agricalture) برای نخستین بار در دهه ۸۰ میلادی در ایالات متحده آمریکا عنوان گردید، این تعریف بر پایه تقاضاهایی بنا شده تا مسائل زیست محیطی را که نتیجه فعالیت کشاورزی هم چون استفاده از آفت کشها و کود بود را حل نماید و علاوه بر آن با افزایش بهره وری از منابع آب و خاک و کاهش ضایعات آن، ضریب بهینه محصولات کشاورزی را افزایش دهد. امروزه این علم به صورت یک رشته دانشگاهی تدریس میشود و علاوه بر این، ماشینها و تجهیزات، مکانیزاسیون کشاورزی دقیق در آمریکای شمالی و برخی کشورهای اروپایی تولید میشود. برای مثال حدود ۲۵۰۰۰ رایانه بر روی کمباینها جاسازی شدهاند تا میزان محصول ذرت سویا را بر طبق شاخصها و استانداردهای این دانش ثبت و نگهداری نمایند. با این تعریف میتوان دریافت که یکی از راههای رسیدن به کشاورزی پایدار و پیشرو، حرکت در مسیر کشاورزی دقیق است.
کشاورزی دقیق سیستمی است که تولیدکنندگان کشاورزی میتوانند بوسیله آن تغییرات و غیریکنواختیهای داخل مزرعه را شناسایی کرده و سپس با مدیریت این تغییرات در جهت افزایش محصولات زراعی و افزایش بهره وری گام بردارند. به بیان دیگر کشاورزی دقیق یک استراتژی مدیریتی است که جزییات و اطلاعات مربوط به هر قسمت از مزرعه را به کار گرفته و مدیریت دقیقی بر نهادهها اعمال میکند. در این نوع سیستم اطلاعات ویژه نوع خاک و کیفیت تولید هر قسمت کوچک از مزرعه جمعآوری شده و مقدار نهاده متناسب با آن قسمت بصورت بهینه بهکار برده میشود .
کشاورزی دقیق با سه الگوی متفاوت، کشاورزی دقیق نوین(استفاده از تصاویر هوایی و ماهواره ای و فناوری های سنجش از دور )، کشاورزی دقیق با فناوری بالا و کشاورزی دقیق مرسوم قابل اجراست. کشاورزی دقیق نوین براساس دسترسی متوسط به فناوری اطلاعات در آموزش و استفاده از سیستمهای نیمه مکانیزه در کاشت و برداشت بیان میشود و کشاورزی دقیق با فناوری بالا بر اساس استفاده گسترده از سیستمهای اتوماتیک و فناوریهای مکانیکی و کنترلی در امر کشاورزی و دسترسی گسترده و ضریب نفوذ بالای فناوری اطلاعات (در حوزه آموزش) تعریف میشود. کشاورزی مرسوم هم براساس سطح پایین دسترسی به فناوری اطلاعات به عنوان ابزار آموزش و استفاده محدود از ماشینآلات مکانیزه به عنوان ابزار اجرا تعریف میشود .